جدول جو
جدول جو

معنی ور ور - جستجوی لغت در جدول جو

ور ور
آب و تاب دادن در بیان موضوعی، گفتگوی نامفهوم، یاوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(وَرْ وَ)
مرغ زنبورخوار که به فارسی کاسکینه گویند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(وَرْ وَ)
نزدیکی ها. (یادداشت مؤلف) : خدا وقتی هامیده ورور جماران هم هامیده، یعنی خدا وقتی خواهد عطا فرماید در نزدیکی های جماران نیز دادن تواند. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(وِ رُ وِ)
زمزمه و حکایت صوت هر سخن که دانسته نگردد.
- امثال:
ملایی نیست و ورور، پالاندوزی است و دریای علم. (یادداشت مؤلف). رجوع به وروور شود
لغت نامه دهخدا
(وِرْ وِ)
زمزمه ای که افسونگر در وقت افسون دادن میکند. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین). حکایت صوت هر سخن میانۀ جهر و همس که کس از دور درنیابد. (یادداشت مؤلف) ، حرف زدن. وراجی کردن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ورور
تصویر ورور
زمزمه ای که افسونگر دروقت افسون کردن کند، حرف زدن وراجی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
حرف زدن تلقین و تکرار کردن پر حرفی. ضرب المثلی در مقام استهزاء کردن تحصیل علم گویند: پالاندوزیست و دریای علم نه ملایی است وروور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وروور
تصویر وروور
((وِ رُ وِ))
تلقین، تکرار، پرحرفی. ضرب المثلی در مقام استهزا کردن تحصیل علم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ورور
تصویر ورور
((وِ وِ))
تندتند حرف زدن، وراجی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
Babble
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
babillage
دیکشنری فارسی به فرانسوی
افقی
فرهنگ گویش مازندرانی
تنگ پارچه ای که با آن نوزاد را به گهواره بندند، تنگ اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
برنده، رباینده، قاطع، کسی که کاری را به راحتی به پایان
فرهنگ گویش مازندرانی
پیرامون، اطراف، حوالی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیام بر، خبررسان، پیام رسان
فرهنگ گویش مازندرانی
کم کم، آهسته آهسته
فرهنگ گویش مازندرانی
برابر، راه صاف و هموار، مرتعی در کنار جاده ی مال روی کدر
فرهنگ گویش مازندرانی
سرگرم کردن، دل کسی را با خوش رویی به دست آوردن، نوازش
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
बड़बड़
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
おしゃべり
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
胡言乱语
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
maneno yasiyoeleweka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
재잘거림
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
বকবক
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
gebabbel
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
chiacchiericcio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
Geplapper
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
белькотіння
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
лепет
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
paplanina
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
balbuceo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
balbucio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ور ور کردن
تصویر ور ور کردن
פטפוט
دیکشنری فارسی به عبری